با آدمهای نو کیسه و تازه به دوران رسیده زیاد بر خورد داشتهام و در این مدتی که اینجا هستم با آدمهای بر خورد کردهام که به نوعی میتونم آنها را هم تازه به دوران رسیده بنامم، آدمهایی که وقتی اینجا میایند طرز لباس پوشیدن، غذا خوردن، نگاه کردن، حرف زدن، ... همه و همه نشانههایی کمی از یک فرهنگ دیگر بودن، ایرانی بودن، دارد و کمی هم نشانههایی از سر در گمی و یا یک نوع شوک تغییر جامعه، فرهنگ، ... تا اینجا به نظر من طبیعی است البته تا حدی، هر چند که با افراد غیر ایرانی هم برخورد کردهام که از فرهنگ و جامعه یی متفاوت میامدند ولی با شخصیتی محکم که در برخوردها از آنها دیدم در جامعه جدید شروع به کار کردند و خیلی از آنها هنوز هم همان شخصی هستند که در ابتدا به اینجا آمدند. من با تغییر و تحول مخالف نیستم ولی معتقدم هر تغییر و تحولی باید با شناخت و با گذشت زمان به آرامی انجام شود در غیر این صورت نتیجه همان نو کیسهها خواهند بود. یکی از کسانی که میخواهم در موردش صحبت کنم کسی است که به گفتهٔ یکی از دوستان که من شخصاً براش احترام قائلم، وقتی به اتاقش میره در و دیوار پر از اذکار یا زهرا و یا حسین بوده است، من خودم شخصاً وقتی با چند تا از دوستان به دفترش با اصرار برای نوشیدن چایی دعوت شدیم، به دیوار چند انگشتر عقیق دیدم که هر کدام از کربلا، سوریه، ... خریده شده بودند. یک بار هم که صحبت شد خود شخص تعریف کرد که چندین و چند بار به سوریه، کربلا و مکه رفته است. از نظر من تمام اینها پسندیده است و هیچ اشکالی ندارد، خود من آرزوی حج را دارم حجی که تمتع نامیده میشه ... اما آنچه که مهم است و من میخواهم به آن اشاره کنم، تغییر رفتار میتوانم بگم سریع این شخص است در مدتی کمتر از یک سال. چند ماه نگذاشته بود که به دنبال سیاه پوستنن خانم میرفت که بهاشون عکس بندازه و البته باید بگم که متاسفانه ایشان با این اشتهای زیاد نه انگلیسی و نه آلمانی بلد است و با ایما و اشاره به طرف مقابل منظور خودش را میفهماند! در برنامههایی که به صورت گروهی چند باری ایشان هم تشریف داشتند کاملا نشان دادند که شتهی فراوانی برای به چنگ آوردن دختران و خانمها دارند و در صورت امکان اگر خارجی باشه که دیگر کملات است! چندین بار برای خود من با خنده و مسخره تعریف کردند که بدون مقّدمه طرف چه پیشنهاداتی بهشان داده است و البته چند باری هم متاسفانه خود من شاهد بودم. آن چه که من را بیشتر از همه اذیت میکنه علاوه بر هم وطن بودن، اظهارات فضلی است که این شخص در مورد سیاست و به خصوص وضعیت کنونی کشورمان در جمع میکنه اظهار آتی که بیشتر غیر کار شناسانه و بیشتر برای جلب توجه دیگران است. در چند مهمانی که ایشان هم تشریف داشتند علاوه بر شرب مسکرات، تاکید میکنم از نظر من مسائل شخصی هر کس به خودش مربوط است ولی جالب این بود که در مهمانی خطاب به من آن هم مسلما به زبان شیرین فارسی، که یک بار اشکالی نداره و من تاکید کردهام که مسائل شخصی شما به خودتان مربوط است و من حق و یا اصلا تصمیم دخالت ندارم، توهین به سیاست مداران و بعضا شخصیتهای کشور بود، جالب این بود که این توهینات نه تنها مورد استقبال جمع که در مورد وضعیت ایران سوال کرده بودند، قرار نگرفت بلکه حتا باعث تمسخر این شخص هم شد، مجبور به دخالت شدم تا مساله را یک جوری جمع کنم ولی آن شب دچار سرد دردی شدم که به هرچه آدم احمق بود لعنت فرستادم. بعد از جریان آن میهمانی به یکی از دوستان مٔو طلای خارجی روزی زنگ میزانه که با هم بریم بیرون غذا بخوریم، این دوست مو طلای خارجی وقتی من را دید جریان را با تعجب تعریف کرد و گفت که من با عصبانیت بهش گفتم که من خیلی کار دارم، نظر من را پرسید که من گفتم که من نمیدانم؛و زا همه بدتر این که هر خانمی را میبیند فرقی نمیکند که هموطن باشه و یا خارجی میگه من مدتی باهاش بودم!!! یک بار که داشت در مورد یکی از دختران مو طلای صحبت میکرد که از بد روز گار من میشناختمش، تاکید کرد که من مدتی باهاش بودم، پرسیدم رشتش چیه؟ و چه کار میکنه؟ نمیدانست گفتم از کجا آمده ؟ جواب نداشت!!! از همه بیشتر خود من میدانم که من جذاب و مرد کش نیستم و البته خیلی هم اهمیت نمیدهم اما وقتی به یکی از دوستان بعد از مدتها رسیدم و هم دیگر را دیدیم پرسید کجای؟ من حالت راا از خیلیها پرسیدم، فلانی بهم گفت که من بهاش بودم!!! حالش خوبه!!! شاخم در امد با من هم ولی من که نه خارجی هستم و نه مو طلای و این که من موقع خرید بر حسب تصادف به این شخص برخوردم میخواست همراهی کند که مجبور شدم بگم که مزاحمتان نمیشم ...
Wednesday
یاد داشت: پول نفت1
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment