Tuesday

شد خزان گلشن آشنايى
بازهم آتش به جان زد جدايى
عمر من اى گل، طى شد بهر تو
وز تو نديدم جز بدعهدى و بى وفايى
با تو وفا كردم تا به تنم جان بود
عشق و وفا دارى با تو چه دآرد سود
آفت خرمن مهر و وفايى
نو گل گلشن جور و جفايى
از دل سنگت آه
.....

No comments:

Post a Comment