Sunday

Some of My Notes to a Friend/X-mas and Students

گفتم برات حتما اینو باید بنویسم: راستش من امروز اومدم که فقط ایمیلم رو چک کنم اینجا ۴،۵ شنبه و جمعه تعطیل به قول خودمون رسمی‌، به خاطر کریسمس، و از فردا ساعت ۱۸ کتابخونه و دانشگاه هم تعطیل تا صبح ۵.۱.۰۹. من با اطمینان میگم که ۲ روز قبل از عید نوروز هیچ دانشجوی تو دانشگاه پرّ نمیزنه حتا می‌تونم بگم دانشجوی فد و یا محقق، حالا اگه نگم هیچ ولی‌ تک و توک، باورت نمی‌شه همینطور عمدا تو کتابخونه چرخ زدم ببینم چه خبر، کاری که متاسفانه پارسال نکردم، بچها خارجی‌، آلمانی‌، اهل این شهر یا جای دیگه، دانشجوی لیسانس، به قول اینا دیپلم، مستر و فد خلاصه همه جوری دیدم اینو که میگم کسایی‌ هستن که میشناسم و گرنه نرفتم از تک تکشون بپرسم چه کاری، راستش شاخم در اومده به همین خاطر باید می‌گفتم.... در ضمن اینو اضافه کنم که حتا یه عده از بچها از این تعطیلات برای درس خوندن استفاده می‌کنن کاری که تو ایران ما تقریبا انجام نمی‌شه، همینطور باید بگم که فارغ تحصیل شدن اینجا راحت نیست یا می‌شه گفت که باید حسابی‌ کار کنی‌ و بنویسی‌ اما از هر جا که بخواهی تقریبا راحت میتونی پذیرش بگیری تو هر موضوع که میخواهی.
این رو هم اضافه کنم اماری که اینا برای این ترم دادن اینه که این دانشگاه حدود ۲۲ هزار دانشجو داره، یه شهر نزدیک اینجاست به اسم مونستر که از شهرای قدیمیه آلمان حساب می‌شه که البته تو جنگ خراب شده ولی‌ اماکن رو باز سازی کردن، شهریه که به شهر ۲چرخه و کلیسا معروف، یون دانشگاهای مختلف داره که جاهای مختلف شهر پخشن، بر عکس اینجا که متمرکز، و بیش از ۴۰ هزار دانشجو ب همین خاطر شهر دانشجوی هم محسوب می‌شه، منظورم اینه که حتا اگر نسبی‌ هم حساب کنیم که اینجا تعداد دانشجو بیشتر از ایران باز هم میبینیم که از این نظر عقبیم ....
تو کتابخونه پسر ا دختری میبینم که تو ایران بهشون میگیم بچه قرتی و انتظامات و انجمن اسلامی پدرشون و در میاره به خاطر لباس یا آرایش مٔو ... ولی‌ غرق کارشونن.
تهران ظاهراً و حسابی‌ برف اومده، درسته؟ اینجا تا همین شنبه هوا سرد بود ولی‌ دیروز به ۱۰ تا هم رسید روزای دیگه کمی‌ کمتر ولی‌ ظاهراً این دور و اطراف از برف خبری نیست

Dec.2008.

No comments:

Post a Comment