یک سوال
راستش من یک سوال سالهاست که برام بدون جواب مونده، حقیقتش این است که اصلا دنبال جواب نرفتم(یعنی راستش با معدود دوستان در میان گذاشتم که آنها هم جواب نداشتن.) یک استاد در علم و صنعت داشتیم که فرد با سوادی بود هرچند که تمام سوادش را سر کلاس رو نمیکرد. از این گذشته، سر کلاس به آقایون ریشو و کسانی که پیرهنشون را روی شلورشون میذاشتن گیر م...یداد. من نشنیدم هیچ وقت این آقایون را با اسم صدا کنه، همیشه میگفت برادر و وقتی که چند نفر مخاطبش بودن، شماره میگذاشت: برادر شماره ۱، برادر شماره ۲، .... و با اطمینان میگفت که برین گزارش بدین هیچ کاری نمیتونین انجام بدین من خودم ملا زاده ام!!!و وای به حال روزی که از یکی از این آقایون سوال میکرد و یا پای تخته میبرد و طرف نمیتونست جواب بده. بیچاره میکرد، رگبار میبست طوری که کسانی که نشسته بودیم خجالت میکشیدیم که شاهد این صحنه ایم.
ما همه میدونستیم این آقایون اکثرا در انجمن اسلامی هستن و برای بچهها مشکل درست کرده بودن ولی جالب بود که مشکلی برای این استاد پیش نمیومد. ایشون سالها در علم و صنعت تدریس کردند.
No comments:
Post a Comment