دانشکده معارف اسلامی
یک آقایی بود به نام بهشتی، همیشه حضور غیاب میکرد، ما فقط ۳ تا خانم بودیم که هیچ وقت ۳ تایمون سر کلاس حاضر نبودیم. یکی از این خانم ها، که الان دوست صمیمی من است، جنوبی بود و اسم کوچیکش سهام بود. آقای بهشتی تا آخر ترم وقتی به اسم این دوستمون میرسید میگفت آقای سهام .... و ما هم همیشه هیهیهیهی میخندیدیم و این جریان بیشتر از ۳ ماه ادامه داشت
No comments:
Post a Comment