لازم است این را هم بگم: حاج آقایی بود به نام حمیدی با ریشهای کاملا سفید، من با ایشون تاریخ اسلام را گذراندم، از بقیه معقول تر بود سر درس حرف بیخود نمیزد و به بیراهه نمیرفت و بین آقایون معارف برای من فرد محترمی بود. بعدها مدتی نماینده ولایت فقیه در علم و صنعت بود.
شما خوش شانس بودين.چون وقتي نماينده ولايت فقيه در دانشگاه بود، يکبار بين دو نماز توي مسجد يه حکايتي تعريف کرد که بدون سانسور هر چي خزعبلات داشت به راحتي بيان کرد و من هنوز نفهميدم اگر اين حرفها رو ميشه توي جمع مختلط آقايون و خانمها مطرح کرد، پس چرا کانون فيلم اينقدر فيلمها رو سانسور ميکرد؟
ReplyDelete