Thursday

تماشاچی فوتبال و مردم ایران

اولین رییس من خیلی آدم فهمیده و خوبی بود، هم از نظر علمی و کاری و مهمتر از ان از نظر اخلاقی و انسانی (متاسفانه سرطان گرفت و سال گذشته فوت کرد). شهری که ما بودیم تیم فوتبال داشت و یک استادیوم ، یکی از نصایحی که به من در بدو ورود کرد این بود که به تماشای فوتبال نرم و در جوابم که پرسیده بودم چرا ؟ گفت : اکثرا زن و مرد مست میکنند و چه تیمشون ببره چه ببازه بطری و شیشه میشکونن ، خطرناکن ، من خودم و خانواده ام ازشون میترسیم. راستش من رفتم ببینم چه خبره (میدونستم تماشا چیهای انگلیسی از همه وحشیترن ولی در مورد اینا نمیدونستم ) خلاصه رفتم و خوب هم شد رفتم ، صحنه هایی را از نزدیک دیدم که نه تلویزیون نشان میده نه جایی مینویسن . زن و مرد، پیر و جوان تا میتونستن مینوشیدن و عربده میکشیدن ! بلند بلند آوازهای دسته جمعی میخوندند و بطری میشکوندند ... البته پلیس هم تا دلت بخواد بود حتا سواره نظام ! این موند و با رییسم در موردش اصلا حرفی نزدم تا اینکه جریانات انتخابات در ایران و اعتراضات پیش آمد . یک روز که چند نفر نشسته بودیم حرف افتاد در مورد سفرو جاهای دیدنی و... حرف به ایران رسید و از من خواستند چند جایی از ایران را معرفی کنم ... یکی برگشت گفت من دوست دارم ایران را ببینم ولی نه حالا ، شاید چند سال دیگه ، الان ایران شلوغه ، تو تلویزون صحنه های بدی دیدم و خطاب به من برگشت گفت به نظر مردم ایران 
aggressive
 (پرخاشگر ) هستند !!!!! من سعی کردم خونسرد جواب بدم : گفتم این مربوط به انتخابات است و یک مساله مهم در ایران ، یک اعتراض داخلی است ... من در مورد تماشاچیهای انگلیسی خیلی دیدم و خوندم ولی فکر نمیکردم اینجا  هم به خاطر بازی تیمهای دست دوم و چندم اینقدر هیجانی بشن که من را از دیدنشون برحذر کنن و پلیس سوار نظام حضور داشته باشه !!!!(راستش هنوز هم که هنوز است از این جوابی که دادم احساس غرور میکنم چون باید میدیدی چه جوری نگاه میکردن)               

No comments:

Post a Comment