Thursday

خسته نشو

بازم یکی از آینه خنده ما رو دزدید
یه گله آدم برفی رفتن به جنگ خورشید
باز یکی خواب ما رو از تو ترانه خط زد
جای قلم معلم گردن ما روخط زد
چه واژه ها تلف شد چه گریه ها هدر رفت
ستاره دربه در شد هدهد شکسته پر رفت
باز یکی دست ما رو خوند و شبو بهم زد
باز یکی اسممونو از لیست نور قلم زد
دوباره از سرخط دوباره اول کار
دوباره زخم تازه دوباره درد تکرار
چه قصه ها ورق خورد چه قلبایی که خون شد
از سر نو سیاهی رنگ این آسمون شد
خسته نشو شروع کن به انتشار خورشید
نگو نفس بریدی نگو نمونده امید
خسته نشو که دستات کلید هرچی قفله
باور کن آرزو رو سرخم نکن به تردید

No comments:

Post a Comment