Wednesday

باز هم تو

امروز چهارشنبه است، ۵شنبه هفته پیش بود، که باز هم تو را در خواب دیدم و این بار واقعا تو بودی، خودت، اسمت و حسّی که نسبت به تو داشتم و دارم ... وقتی‌ پا شدم خیلی‌ خوشحال بودم که تو را می‌تونم در خواب ببینم ....

مدتی‌ به خصوص در نوامبر شدیدا یاد تو هجوم‌های بسیاری به خاطراتم داشت هر لحظه از روز هام سرشار از تو بود ... روز‌های دیگر گاه و گداری به ذهنم سرک می‌کشی، من این روز‌ها خیلی‌ سرم شلوغه ولی‌ یاد تو حتا در اوج مشغولیات برام لذت بخش است، هر چند که هنوز هم هم عصبانیم

No comments:

Post a Comment