من و مادر کنار دار قالی،همیشه روز و شب مشغول کاریم/
در آن تنها اتاق خانه باید، میان باغ قالی گل بکاریم/
ولی فرش اتاق مابجز یک،گلیم کهنه چیز دیگری نیست/
تمام زحمت روز و شب ما،خدا داند برای خانه کیست/
همیشه با نخ خوشرنگ باید، ببافم شاخه هارا بوته هارا/
تمام نقش قالی های ما هست،پر از گلهای رنگارنگ و زیبا/
ولی یک روز نقشی میکشم... من که شاید بهتر از هر نقش باشد/
ببافم با دو دستم فرشی آنروز،که نقشش خانه ای بی فرش باشد
افسانه شعبان نژاد
salam
ReplyDeleteshere zibae bood
lotfan be weblog zir sar bezanid va nazaretoon ham begid mamnoon
http://mahmadi49.blogfa.com