خدایا سپاسگزارم که من را علیرغم تمام دعا ها، گریهها و التماسهایی که برای رسیدن کردم از دست یک دیو نجات دادی و نگذاشتی که دستش به من برسه. هم چنان نگهبانم باش.
تلفن زده، من نمیتونم صحبت کنم متوجه صدای لرزانش میشم روز قبل هم که زنگ زد و در کمال ناباوری بیشتر از ۱ ساعت با تلفن همراهم صحبت کرد عدم اعتماد به نفس در صداش موج میزد، مثل امروز. میخواد یه چیزی بگه و معلومه که میخواد دروغ بگه. دیروز پشت تلفن میخواست که هر چند وقت یک بر تلفنی با هم صحبت کنیم. همینطور از کار هم پرسید و طبق معمول از خودش تعریف کرد و وقتی که گفتم که بله جناب عالی با تجربه تری، نمیدونم چرا مثل همیشه جواب داد که مسالهٔ تجربه نیست. با این تلفن کار خودش را خراب کرد و پلیدیش را که آزار دیگران است رو کرد. خوش حالم که بهم ثابت شد. دیگه حسی نسبت بهش ندارم.
No comments:
Post a Comment