Friday
Thursday
Punctuation
'A woman without her man is nothing'
on the chalkboard and asked his students to punctuate it correctly.
All of the males in the class wrote:
'A woman, without her man , is nothing.'
All the females in the class wrote:
'A woman: without her , man is nothing.'
درسی از استاد بزرگ سینما
رئیس جمهور
تازگیا از دختر یکی از دوستام پرسیدم که وقتی بزرگ شدی میخوای چیکاره بشی؟نگاهم کرد وگفت که میخواد رئیس جمهور بشه.
دوباره پرسیدم که اگه رئیس جمهوربشی اولین کاری که دوست داری انجام بدی چیه؟
جواب داد:به مردم گرسنه وبی خانمان کمک میکنه.
بهش گفتم :نمیتونی منتظر بمونی که وقتی رئیس جمهور شدی این کارروانجام بدی،میتونی ازفردا بیای خونه ی من وچمن ها رو بزنی،درخت ها رووجین کنی وپارکینگ روجاروکنی.اونوقت من به تو50دلارمیدم وتورومیبرم جاهایی که بچه های فقیرهستن وتومیتونی این پول روبدی بهشون تا برای غذا وخونه ی جدیدخرج کنن.
مستقیم توی چشمام نگاه کردوگفت:چرا همون بچه های فقیررونمیبری خونه ت تا این کارها روانجام بدن وهمون پول روبه خودشون بدی؟
نگاهی بهش کردم وگفتم به دنیای سیاست خوش اومدی!!!
هوای پایتخت؛ در شرايط هشدار
هوای تهران با افزايش ميزان ريزگردها در شرايط هشدار قرار دارد - عکس از ایرنا
آلودگی و گرد وغبار در تهران - عکس از مهر
گرد و غبار در تهران - عکس از جام جم
هوای تهران با افزايش ميزان ريزگردها در شرايط هشدار قرار دارد - عکس از ایرنا
آلودگی و گرد وغبار در تهران - عکس از مهر
گرد و غبار در تهران - عکس از جام جم
هوای تهران با افزايش ميزان ريزگردها در شرايط هشدار قرار دارد - عکس از ایرنا
آلودگی و گرد وغبار در تهران - عکس از مهر
Wednesday
ثروتمندتر از بيل گيتس
از بیل گیتس پرسیدند: از تو ثروتمند تر هم هست؟
گفت: بله فقط یک نفر.
- چه كسي؟
- سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و به تازگی اندیشههای خود و در حقیقت به طراحی مایکروسافت مي انديشيدم، روزي در فرودگاهی در نیویورک بودم که قبل از پرواز چشمم به نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد، دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خرد ندارم. خواستم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه مرا دید گفت این روزنامه مال خودت؛ بخشیدمش؛ بردار برای خودت.
گفتم: آخه من پول خرد ندارم!
گفت: برای خودت! بخشیدمش!
سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همان فرودگاه و همان سالن پرواز داشتم. دوباره چشمم به یك مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همان بچه بهم گفت این مجله رو بردار براي خودت.
گفتم: پسرجون چند وقت پیش من اومدم یه روزنامه بهم بخشیدی تو هر کسی میاد اینجا دچار این مسئله میشه، بهش میبخشی؟!
پسره گفت: آره من دلم میخواد ببخشم؛ از سود خودم میبخشم.
به قدری این جمله پسر و این نگاه پسر تو ذهن من موند که با خودم فکر کردم خدایا این بر مبنای چه احساسی این را میگويد.
بعد از 19 سال زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد رو پیدا کنم تا جبران گذشته رو بکنم. گروهي را تشکیل دادم و گفتم بروند و ببینند در فلان فرودگاه کی روزنامه میفروخته. یک ماه و نیم تحقيق کردند متوجه شدند یک فرد سیاه پوست مسلمان بوده که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش کردند اداره؛
از او پرسیدم: منو میشناسی؟
گفت: بله! جناب عالی آقای بیل گیتس معروفيد که دنیا میشناسدتون.
گفتم: سال ها قبل زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه میفروختی دو بار چون پول خرد نداشتم به من روزنامه مجانی دادی، چرا این کار را کردی؟
گفت: طبیعی است، چون این حس و حال خودم بود.
گفتم: حالا میدونی چه کارت دارم؟ میخواهم اون محبتی که به من کردی را جبران کنم.
جوان پرسید: چطوري؟
- هر چیزی که بخواهی بهت میدهم.
(خود بیلگیتس میگويد این جوان وقتی صحبت میکرد مرتب میخندید)
جوان سیاه پوست گفت: هر چی بخوام بهم میدی؟
- هرچی که بخواهي!
- واقعاً هر چی بخوام؟
بیل گیتس گفت: آره هر چی بخواهی بهت میدم، من به 50 کشور آفریقایی وام دادهام، به اندازه تمام آنها به تو میبخشم.
جوان گفت: آقای بیل گیتس نمیتونی جبران کنی!
گفتم: یعنی چی؟ نمیتوانم یا نمیخواهم؟
گفت: ميخواهي اما نمیتونی جبران کنی.
پرسیدم: چرا نمیتوانم جبران کنم؟
جوان سیاه پوست گفت: فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو بخشیدم ولی تو در اوج داشتنت میخواهی به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمیکنه. اصلا جبران نمیکنه. با این کار نمیتونی آروم بشی. تازه لطف شما از سر ما زیاد هم هست!
بیل گیتس میگويد: همواره احساس میکنم ثروتمندتر از من کسی نیست جز این جوان 32 ساله مسلمان سیاه پوست.
Monday
گرگ و چوپان و سگ گله، هر سه ستايشمان کنند
یکی از بهترینِ نوشته های اوست.
روزی، در مجلس ختمی، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی
هم در چشم داشت، آهسته به من گفت: آیا آن مرحوم را از نزدیک می شناختید؟
گفتم: خیر قربان! خویشِ دور بنده بوده و به اصرار خانواده آمده ام، تا متقابلا،
در روز ختم من، خویشان خویش، به اصرار خانواده بیایند.
حرفم را نشنید، چرا که می خواست حرفش را بزند. پس گفت:
بله... خدا رحمتش کند! چه خوب آمد و چه خوب رفت. آزارش به یک مورچه هم
نرسید. زخمی هم به هیچکس نزد. حرف تندی هم به هیچکس نگفت. اسباب رنجش
خاطر هیچکس را فراهم نیاورد. هیچکس از او هیچ گله و شکایتی نداشت. دوست و
دشمن از او راضی بودند و به او احترام می گذاشتند... حقیقتا چه خوب آمد و
چه خوب رفت...
گفتم: این، به راستی که بیشرمانه زیستن است و بیشرمانه مردن. با این صفات خالی
از صفت که جنابعالی برای ایشان بر شمردید، نمی آمد و نمی رفت خیلی آسوده
تر بود، چرا که هفتاد سال به ناحق و به حرام، نان کسانی را خورد که به
خاطر حقیقت می جنگند و زخم می زنند و می سوزانند و می سوزند و می رنجانند
و رنج می کشند... و این بیچاره ها که با دشمن، دشمنی می کنند و با دوست
دوستی، دائما گرسنه اند و تشنه، چرا که آب و نان شان را همین کسانی خورده
اند و می خورند که زندگی را "بیشرمانه مردن" تعریف می کنند. آخر آدمی که
در طول هفتاد سال عمر، آزارش به یک مدیر کلّ دزد منحرف، به آدم بدکار
هرزه، به
یک چاقو کش باج بگیر محله هم نرسیده، چه جور جانوری است؟ آدمی که در طول
هفتاد سال، حتی یک شکنجه گر را از خود نرنجانده و توی گوش یک خبرچین
خودفروش نزده است، با چنگ و دندان به جنگ یک رباخوار کلاه بردار نرفته،
پسِ گردن یک گران فروش متقلب نزده، و تفی بزرگ به صورت یک سیاستمدار
خودباخته ی وابسته به اجنبی نینداخته، با کدام تعریفِ آدمیت و انسانیت
تطبیق می کندو به چه درد این دنیا می خورد؟ آقا ی محترم!ما نیامده ایم که
بود و نبودمان هیچ تاثیری بر جامعه بر تاریخ، بر زندگی و بر آینده نداشته
باشد. ما آمده ایم که با دشمنان آزادی دشمنی کنیم و برنجانیم شان، و
همدوش مردان با ایمان تفنگ برداریم و سنگر بسازیم، و همپای آدمهای عاشق،
به خاطر اصالت و صداقت عشق بجنگیم. ما امده
ایم که با حضورمان، جهان را دگرگون کنیم، نیامده ایم تا پس از مرگمان
بگویند: از کرم خاکی هم بی آزارتر بود و از گاو مظلومتر، ما باید وجودمان
و نفس کشیدنمان، و راه رفتنمان، و نگاه کردنمان،و لبخند زدنمان هم مانند
تیغ به چشم و گلوی بدکاران و ستمگران برود... ما نیامده ایم فقط به خاطر
آنکه همچون گوسفندی زندگی کرده باشیم که پس از مرگمان، گرگ و چوپان و سگ
گله، هر سه ستایشمان کنند...
گمان می کنم که آن آقا خیلی وقت بود که از کنارم رفته بود، و شاید من هم،
فقط در دل خویش سخن می گفتم تا مبادا یکی از خویشاوندان خوب را چنان
برنجانم که در مجلس ختمم حضور به هم نرساند
کوتاه ترین داستان
For Sale: Baby Shoes, Never Worn.
برای فروش: کفش بچه، هرگز پوشیده نشده .
گفته میشود ارنست همینگوی این داستان ۶ کلمه ای را برای شرکت در یک مسابقه ی داستان کوتاه نوشته است و برنده ی مسابقه نیز شده است. همچنین گفته میشود که وی این داستان کوتاه را در یک شرط بندی با یکی از دوستانش که ادعا کرده بود که با ۶ کلمه نمیتوان داستان نوشت، نوشته است.
کوتاه ترین داستان ترسناک دنیا نیز داستان زیر میباشد که نویسنده ی مشخصی ندارد !
The last man on earth is sitting alone in his room and all of a sudden a Knock on the door.
ریشه چند اصطلاح عامیامه
زپرتي :
واژة روسي Zeperti به معني زنداني است و استفاده از آن يادگار زمان قزاقهاي روسي در ايران است. در آن دوران هرگاه سربازي به زندان ميافتاد ديگران ميگفتند يارو زپرتي شد و اين واژه کم کم اين معني را به خود گرفت که کار و بار کسي خراب شده و اوضاعش به هم ريخته است.
هشلهف :
مردم براي بيان اين نظر که واگفت (تلفظ) برخي از واژهها يا عبارات از يک زبان بيگانه تا چه اندازه ميتواند نازيبا و نچسب باشد، جملة انگليسيI shall have به معني من خواهم داشت را به مسخره هشلهف خواندهاند تا بگويند ببينيد واگويي اين عبارت چقدر نامطبوع است! و اکنون ديگر اين واژة مسخره آميز را براي هر واژة عبارت نچسب و نامفهوم ديگر نيز (چه فارسي و چه بيگانه) به کار ميبرند.
چُسان فسان:
از واژة روسي Cossani Fossani به معني آرايش شده و شيک پوشيده گرفته شده است.
شر و ور:
از واژة فرانسوي Charivari به معني همهمه، هياهو و سرو صدا گرفته شده است.
اسكناس:
از واژة روسي Assignatsia که خود از واژة فرانسوي Assignat به معني برگة داراي ضمانت گرفته شده است.
فکسني:
از واژة روسي Fkussni به معناي بامزه گرفته شده است و به کنايه و واژگونه به معناي بيخود و مزخرف به کار برده شده است.
نخاله:
يادگار سربازخانههاي قزاقهاي روسي در ايران است که به زبان روسي به آدم بي ادب و گستاخ ميگفتند Nakhal و مردم از آن براي اشاره به چيز اسقاط و به درد نخور هم استفاده کردهاند
Tuesday
ده نکته یادگرفتنی از ژاپن
شاعر "این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست" در تنهايی درگذشت
دکتر فرشیدورد از استادان پیشکسوت دانشکده زبان و ادبیات فارسی و دارای شهرت جهانی و دیدگاههای ویژه در عرصه دستور زبان بود..مقالات و کتابهای فراوان و بسیار ارجمندی در حوزه دستور زبان فارسی و زبان شناسی و نقد ادبی و تحقیقات ادبی از آن استاد درگذشته برجای مانده است.
فرشیدورد چند سال قبل از دانشگاه تهران بازنشسته شد. وی مدتی را با بستگانش زندگی کرد و چندی پیش به سرای سالمندان نیکان منتقل شد که در آنجا دار فانی را وداع گفت. دکتر فرشیدورد به زبان و شعر فارسی عشق و غیرت فراوان داشت. این شعر که از مشهورترین سروده های استاد نیز هست به خوبی عشق او به ایران و فرهنگ این سرزمین را نشان می دهد:
این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست
آن کشور نو آن وطــــن دانش و صنعت
هرگز به دل انگیــــــــــزی ایران کهن نیست
در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان
لطفی است که در کلگری و نیس و پکن نیست
در دامن بحر خزر و ساحل گیلان
در پیکر گلهای دلاویز شمیران
عطری است که در نافه ی آهوی ختن نیست
آواره ام و خسته و سرگشته و حیران
هرجا که روم هیچ کجا خانه من نیست
آوارگی وخانه به دوشی چه بلایی ست
دردی است که همتاش در این دیر کهن نیست
من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ
در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست
هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران
بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست
پاریس قشنگ است ولی نیست چوتهران
لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست
هر چند که سرسبز بود دامنه آلپ
چون دامن البرز پر از چین وشکن نیست
این کوه بلند است ولی نیست دماوند
این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست
این شهرعظیم است ولی شهرغریب است
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست
یادش گرامی
Friday
Iran is top of the world in science growth
Which country's scientific output rose 18-fold between 1996 and 2008, from 736 published papers to 13,238? The answer – Iran – might surprise many people, especially in the western nations used to leading science. Iran has the fastest rate of increase in scientific publication in the world.
And if political relations between Iran and the US are strained, it seems that the two countries' scientists are getting on fine: the number of collaborative papers between them rose almost fivefold from 388 to 1831 over the same period.
A rapid rise in Middle Eastern, Chinese, Indian and Brazilian science stands out from a report published this week by the UK's Royal Society, comparing global publication and citation rates between 1993 and 2003 with those between 2004 and 2008. Like Iran, other, smaller players are also stepping up their research activity. Turkey, for example, quadrupled its output between 1996 and 2008, after increasing sixfold its funding for R&D. Similar trends emerged in Tunisia, Singapore and Qatar.
On the broader scientific stage, the established leaders in the US, Europe and Japan still dominate, but their ascendency is being eroded by rapidly industrialising countries. So while the proportion of papers with US authors has slipped from 26 to 21 per cent, China has risen from sixth to second place with 10.2 per cent of the authored papers, up from 4.4 per cent in 1996. India and Brazil are rising rapidly too.
"The leading nations are not getting weaker," says Chris Llewellyn Smith, chair of the panel that produced the study. "Rather, I would say we're seeing a rise in other nations into the big league," he says.
Marking the growth of science as a global enterprise to solve global problems, Llewellyn Smith says that collaborative papers have risen from a quarter to more than a third of all papers published. "To solve a global problem, you need data from all round the world, and this helps to unify the scientific voice geographically," he says. "So I think we can all benefit from this, to solve global problems."
وبسایت «نیوساینتیست» در مطلبی که روز ۲۸ مارس منتشر کرد ایران را پیشگام رشد علمی در جهان بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۸ معرفی کرد.
براساس گزارش نیوساینتیست ، تعداد مقاله های علمی منتشر شده در ایران در فاصله سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۸ (۱۳۷۵ تا ۱۳۸۷) از ۷۳۶ مقاله به ۱۳ هزار و ۲۳۸ مقاله رسیده است. تولید علم در ایران در این سال ها 18 برابر رشد داشته این کشور، پیشگام رشد علمی در جهان معرفی شده است.
به نوشته نیوساینتیست پیشگام بودن ایران در رشد علمی در سطح جهان میتواند موجب شگفتی مردم بشود بهویژه مردم کشورهای غربی که به پیشگام بودن در علم عادت داشتهاند.
براساس این گزارش اگرچه روابط سیاسی ایران و آمریکا در این سالها تیره بوده است اما بهنظر میرسد که روابط دانشمندان دو کشور پیشرفت داشته است؛ در این فاصله زمانی تعداد مقالههای مشترک میان دو کشور پنج برابر شده و از ۳۸۸ مقاله به یکهزار و ۸۳۱ مقاله رسیده است.
رشد سریع علم در کشورهای خاورمیانه، چین، هند و برزیل براساس گزارشی است که این هفته ازسوی «انجمن سلطنتی بریتانیا» منتشر شد.
در گزارش انجمن سلطنتی بریتانیا آمار مقالهها و منابع منتشر شده در سطح جهانی در فاصله زمانی ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۳ (۱۳۷۲ تا ۱۳۸۲) با آمار مقالههای منتشر شده در فاصله زمانی ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ (۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷) مقایسه شده است.
براساس این آمار منتشر شده در انجمن سطلنتی بریتانیا، برخی کشورهای دیگر هم مانند ایران درحال پیشبرد فعالیتهای پژوهشی خود هستند برای مثال پس از آن که بودجه تحقیق و توسعه در ترکیه شش برابر افزایش یافت تولیدات علمی این کشور در فاصله سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۸، چهاربرابر رشد کرد.
روند مشابه رشد علمی در تونس، سنگاپور و قطر نیز مشاهده شده است.
در سطح علمی گستردهتر آمریکا، اروپا و ژاپن همچنان نقش پیشگامان تثبیت شده علمی را حفظ کردهاند اگرچه جایگاه آنها توسط کشورهایی که بهسرعت درمسیر صنعتی شدن حرکت کردهاند، درحال ضعیف شدن است.
در شرایطی که نسبت مقالههای منتشرشده توسط نویسندگان آمریکایی از ۲۶ درصد به ۲۱ درصد کاهش یافته است چین با ۱۰.۲ درصد مقالههای منتشر شده از جایگاه ششم رشد علم در جهان به جایگاه دوم صعود کرده است. میزان رشد مقالههای منتشر شده در چین در سال ۱۹۹۶ تنها ۴.۴ درصد بود.
هند و برزیل هم بهسرعت روند رشد علمی را طی میکنند.
کریس لویلین اسمیت، رئیس کمیته تحقیق رشد علمی در جهان، میگوید: رشد علمی کشورهای پیشرو درحال ضعیف شدن نیست بلکه ما در حال مشاهده رشد دیگر کشورها در مجموعه کشورهای علمی بزرگ هستیم.
او رشد علمی را «یک سرمایهگذاری مهم جهانی برای حل مشکلات در سطح جهان» تعریف میکند و میگوید: مقالههای منتشر شده مشترک میان کشورها از یک چهارم به بیش از یک سوم تمام مقالهها، افزایش یافته است.
آقای اسمیت تاکید میکند: برای حل یک مشکل جهانی، به دادهها و اطلاعات سراسر جهان نیاز دارید و همین موضوع کمک میکند تا دانشمندان در هر مکان جغرافیایی جهان با یکدیگر همصدا شوند. بنابراین ما میتوانیم با استفاده از این همصدایی علمی، مشکلات جهان را حل کنیم.